فراخوان ویژهنامه افق جوایز ادبی در ایران
ده سالی است که از شکلگیری نسل نوین جوایز ادبی در ایران میگذرد. ده سال پر از حادثه و کشمکش که برای این طفلان نوجوی فضای ادبیات ایران به راستی سالهای تجربه بوده است. در این ده سال، دهها جایزه ادبی در بخشهای دولتی و خصوصی با اهداف و ساختارهای مختلف شکل گرفته و فقط برخی از آنها توانسته از گرداب حوادث بگذرد و همچنان راه خود را بجوید. برخی از این جایزهها در نطفه خفه شده و برخی پس از چندی، جوانمرگی را تجربه کردهاند. برخی به دلیل مشکلات مالی خفتهاند و برخی به دلیل بیهمتی دستاندرکارانشان. برخی همچنان میروند اما بیآن که کسی را خبر شود و برخی همچنان پرهیاهو و حاشیهساز میزیند و چشمها را به خود خیره میسازند. حوزه رقابت این جایزهها نیز گوناگون است؛ از رقابت چند داستان بسیار کوتاه کوتاه گرفته تا رقابت رمانها و جوایز کتاب سال. اما همه اینها از کوچک و بزرگ مدعی ادبیاتاند، چه آنها که دولتیاند و آشکار و نهان به واسطه دولت تامین مالی میشوند و چه آنها که بخش خصوصی بنیانشان گذاشته و جز قلکهای بخش خصوصی چیزی کمکگرشان نیست، چه آنها که سالنهای عریض و طویل در اختیار دارند و مهمانی شام میدهند و چه آنها که به ناچار -اگر یافته شود- به زیر پلهای هم قناعت میکنند. جوایز مدعیاند اما از آنها مدعیتر نویسندگان و مولفان آثاریاند که خواب به دست گرفتن تندیس جایزه میبینند یا حداقل بدشان نمیآید کتابهایشان به واسطه چند جایزهای پرفروشتر شود، و از آنها مدعیتر آنها که خود را به کسب هر جایزهای بیتفاوت نشان میدهند. همه اینها مسئله است. در واقع مسئله ادبیات ایران همینها است. منظور من ادعا یا مدعی نیست. منظور من این است که جوایز ادبی در همین ده سال که از دوره تازه زندگیشان میگذرد، درگیر همین چیزها بودهاند. جایزهای که ثروت دولت در پسش دارد درگیر اعتبار است که به دست نمیآید و جایزه خصوصی معتبر، دنبال مکان برگزاری؛ انگار سالنی صدنفره در این کلان شهر امالقراء، کاهی است در صحرای ویکتوریا. جوایز کوچک و ناشناسی که بنیانگذار و اسپانسر و دفتر و دستک دارند و جوایز بزرگ و عریض و طویلی که دبیر و داورشان معلوم نیست که کیست. البته همه اینها که مینویسم به این معنی نیست که همه را به یک چوب باید راند یا سرزمین گربهسان ما جایزه به درد بخور و کارسازی ندارد. نه، جوایزی هم هستند که در میان سیاهه جایزهها موثر بودهاند و منظم و با هدف به کار جایزهداری پرداختهاند و انتخابهای خوب و نظم برگزاری، موجب اعتبارشان هم شده است اما باید اذعان کرد که آزمون و خطا در این ده سال، رویه اصلی جوایز ایران بوده است
در هر صورت ده سال گذشته و تجربه برگزاری جایزه و جایزهداری نصیب خیلیها شده است و انتظار میرود با توجه به این تجربه افق روشنتری در پیش روی خانواده جوایز باشد. اما از سوی دیگر افق خود ادبیات ایران تیره و تار است. وضعیت انتشار کتاب در این سالها و رشد ناامیدی و یاس در قشر نویسنده ایرانی افق ادبیات را تیره کرده به خصوص که نویسنده نیز چون هر عضو دیگری از جامعه تحت تاثیر شرایط اجتماعی و سیاسی و اقتصادی است و با افول مشهود این شرایط، طبیعی است که با افول کیفی و کمی تولیدات فرهنگی و ادبی نیز روبهرو شویم
اما بگذریم زیرا این متن قرار است فراخوانی باشد بر موضوع "افق جوایز ادبی در ایران" که قرار است به صورت ویژنامهه ایی در آبانماه سال جاری در سایت والس منتشر شود. علاقهمندان میتوانند مطالب، مقالات و نوشتههای خود را پیرامون مطالبی چون "آینده جوایز بخش خصوصی در ایران"، "آینده جوایز بخش دولتی در ایران"، "نقد عملکرد جوایز ادبی"، "ضرورت یا عدم ضرورت این نوع جوایز"، "تاثیرات منفی و مثبت آنها"، "مقایسه جوایز در ایران با سایر کشورها" و موضوعاتی مشابه را به آدرس الکترونیکی سایت والس ادبي ارسال کنند
مهلت ارسال مقالات تا تاريخ سي ام مهرماه هشتاد و هشت مي باشد
به نقل از سايت والس ادبي
Email: valselit@gmail.com