Sunday 31 May 2009

بیانیه کمیته ایرانیان خارج از کشور

بیانیه کمیته ایرانیان خارج از کشور

کمیته ایرانیان خارج از کشور ستاد مهندس میرحسین موسوی ضمن ادای احترام به پیشگاه ملت بزرگ و حماسه ساز ایران بویژه هموطنان شریف مقیم خارج از کشور ، با تاکید بر نقش آحاد ملت فارغ از تمایلات سیاسی ، اعتقادات مذهبی و جنسیت آنان به مشارکت گسترده در انتخابات سرنوشت ساز 22 خرداد 1388 فرا می خواند. کمیته بر این باور است که آراء عزیزان خارج از کشور که همواره دغدغه مجد و عظمت ایران و عزت و کرامت ایرانی را در سر داشته و خواهان ایرانی پیشرفته و سربلند ، متعهد به حقوق اساسی شهروندان و تاثیر گذاردر صحنه جهان را در سر دارند، می تواند در تغییر شرایط کنونی کشور و خروج از شرایط نا مطلوب موجود بخصوص در روابط خارجی و بین المللی ،تاثیر گذار باشد
کمیته بر این باور است که وزارت کشور به عنوان مجری انتخابات ، موظف به زمینه سازی مشارکت حداکثری هموطنان مقیم خارج و اخذ رأی فرد فرد ایرانیان در اقصی نقاط دنیا می باشد و مجریان انتخابات باید با بهره گیری از فن آوریهای نوین شرائطی را فراهم آورند که همه ایرانیان مقیم خارج فارغ از گرایشات سیاسی ، قومیت ، مذهب و جنسیت بتوانند در این حماسه ملی و تعیین سرنوشت کشور از طریق صندوق های رای مشارکت نمایند
کمیته ایرانیان خارج از کشور ضمن دعوت از همه ایرانیان برای حضور حماسی در این انتخابات سرنوشت ساز درخواست می نماید هرگونه قصور و سستی در آخذ آراء خود در اقصی نقاط دنیا را در اسرع وقت به این کمیته اطلاع دهند
ستاد انتخاباتی مهندس میر حسین موسوی ضمن احترام به آراء عزیزان مقیم خارج به اطلاع می رساند این ستاد صیانت از آراء ملت را وظیفه خود دانسته و در این راستا در تلاش است ناظرینی را برای نظارت بر انتخابات در تمامی شعب اخذ رای در خارج از کشور تعیین و به مسولین مربوطه معرفی نماید
کمیته ایرانیان خارج از کشور ستاد انتخاباتی مهندس میر حسین موسوی
هشتم خرداد 1388

Monday 11 May 2009

امروز دیگر تو رای داده‌ای

یکی از سناتورهای معروف آمریکا، درست هنگامی که از درب سنا خارج شد، با یک اتومبیل تصادف کرد و در دم کشته شد. روح او در بالا به دروازه های بهشت رسید و سن پیتر از او استقبال کرد. «خیلی خوش آمدید. این خیلی جالبه.. چون ما به ندرت سیاستمداران بلند پایه و مقامات رو دم دروازه های بهشت ملاقات می کنیم. شما هم درک می کنید که راه دادن شما به بهشت تصمیم ساده ای نیست» سناتور گفت «مشکلی نیست. شما من را راه بده، من خودم بقیه اش رو حل می کنم» سن پیتر گفت «اما در نامهء اعمال شما دستور دیگری ثبت شده، شما بایستی ابتدا یک روز در جهنم و سپس یک روز در بهشت زندگی کنید. آنگاه خودتان بین بهشت و جهنم یکی را انتخاب کنید» سناتور گفت «اشکال نداره. من همین الان تصمیمم را گرفته ام. میخواهم به بهشت بروم» سن پیتر گفت «می فهمم. به هر حال ما دستور داریم. ماموریم و معذور» و سپس او را سوار آسانسور کرد و به پایین رفتند.. پایین ... پایین... پایین... تا اینکه به جهنم رسیدند. در آسانسور که باز شد، سناتور با منظرهء جالبی روبرو شد. زمین چمن بسیار سرسبزی که وسط آن یک زمین بازی گلف بود و در کنار آن یک ساختمان بسیار بزرگ و مجلل. در کنار ساختمان هم بسیاری از دوستان قدیمی سناتور منتظر او بودند و برای استفبال به سوی او دویدند. آنها او را دوره کردند و با شادی و خنده فراوان از خاطرات روزهای زندگی قبلی تعریف کردند. سپس برای بازی بسیار مهیجی به زمین گلف رفتند و حسابی سرگرم شدند. همزمان با غروب آفتاب هم همگی به کافهء کنار زمین گلف رفتند و شام بسیار مجللی از اردک و بره کباب شده و نوشیدنی های گرانبها صرف کردند. شیطان هم در جمع آنها حاضر شد و همراه با دختران زیبا رقص گرم و لذت بخشی داشتند. به سناتور آنقدر خوش گذشت که واقعاً نفهمید یک روز او چطور گذشت. راس بیست و چهار ساعت، سن پیتر به دنبال او آمد و او را تا بهشت اسکورت کرد. در بهشت هم سناتور با جمعی از افراد خوش خلق و خونگرم آشنا شد، به کنسرت های موسیقی رفتند و دیدارهای زیادی هم داشتند. سناتور آنقدر خوش گذرانده بود که واقعا نفهمید که روز دوم هم چگونه گذشت، گرچه به خوبي روز اول نبود. بعد از پایان روز دوم، سن پیتر به دنبال او آمد و از او پرسید که آیا تصمیمش را گرفته؟ سناتور گفت «خوب راستش من در این مورد خیلی فکر کردم. حالا که فکر می کنم می بینم بین بهشت و جهنم من جهنم را ترجیح می دهم» بدون هیچ کلامی، سن پیتر او را سوار آسانسور کرد و آن پایین تحویل شیطان داد. وقتی وارد جهنم شدند، اینبار سناتور بیابانی خشک و بی آب و علف را دید، پر از آتش و سختی های فراوان. دوستانی که دیروز از او استقبال کردند هم عبوس و خشک، در لباس های بسیار مندرس و کثیف بودند.. سناتور با تعجب از شیطان پرسید «انگار آن روز من اینجا منظرهء دیگری دیدم؟ آن سرسبزی ها کو؟ ما شام بسیار خوشمزه ای خوردیم؟ زمین گلف؟ ...» شیطان با خنده جواب داد: آن روز، روز تبلیغات بود. امروز دیگر تو رای داده‌ای
ارسالی از: لیلا شبانی