Sunday 28 February 2010

اگر ابرها بگذرند

کتاب "اگر ابرها بگذرند" مجموعه سی وشش داستان کوتاه از استاد سعید طباطبایی است که به تازگی منتشر شده است
ابرها که می‌گذرند، چای سبز خوردن در کناره جهان، ایفل، صدام من، جنون تیمور من است، درخت نورتروپ فرای، شنل قرمزی با مانتو جین آبی، یادداشت شبانه، الكساندر، پل فلزی و رودخانه، هستی‌ فقط‌ یک‌ شوخی ا‌ست‌ و سه‌ مرد ویلای‌ آبی‌ عناوین برخی از داستان‌های کوتاه این مجموعه هستند. بررسی کتاب "اگر ابرها بگذرند" در امور کتاب وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی حدود یک سال و نیم به طول انجامیده و دو داستان از این مجموعه حذف شده است. حذف سه پاراگراف و دو جمله از دیگر اصلاحات به عمل آمده در این کتاب است. برای جزییات بیشتر روی تصویر زیر کلیک کنید

سازمان ملل متحد نوروز را جهانی کرد

در هفتاد و یکمین نشست شصت و چهارمین مجمع عمومی سازمان ملل متحد که بعداز ظهر روز سه شنبه ۲۳ فوریه ( ۴ اسفند) در مقر این سازمان در نیویورک برگزار شد، شرکت کنندگان، با تصویب قطعنامه ای عید نوروز را به رسمیت شناختند


برای مطالعه گزارش کامل روی تصویر مقابل زیر کلیک کنید

Sunday 21 February 2010

زمستان است

زیاد دور نیست. پارسال بود که همین جا و همین شب نوشتم: زمستان است. زمستان پارسال با همه زمستانی‏اش فرق می‏کرد با زمستان امسال. اما نمی‏دانستیم. ساده‏لوحانه فکر می‏کردیم همه زمستان‏ها، زمستان اخوانند. از بچگی که زمستان را می‏خواندیم و از دل آن ترسای پیر پیرهن چرکین، مفاهیم کنایی و استعاری بیرون می‏کشیدیم، ایمان داشتیم که در اعماق زمستان زندگی می‏کنیم. منظور اخوان را خوب نفهمیده بودیم. زمستان اخوانی نمی‏دانستیم چیست. سرما و تگرگ و یخبندان و سوز گداکش ندیده بودیم به عمر خودمان. زمستان امسال تعریف کامل‏تری از زمستان است. زمستان سردی است. سوزش می‏رود تا مغز استخوان و از آن جا راه می‏گیرد تا نمی‏دانم کجای قلبمان. به حرف سازمان هواشناسی گوش نکنید که می‏گوید تا چند روز آینده، هوا آفتابی است. اما واقعیت این است که یک توده هوای سنگین پر فشار از چهار جهت شمال و جنوب و شرق و غرب در راه است. در این زمستان، قلب آدم هم یخ می‏زند. هم سقف آسمان کوتاه‏تر است و هم زمین دلمرده‏تر و هم درختان بلورآجین‏تر. قبول دارید؟

پارسال نمی‏دانم چه شد که ناگهان دو روز از شب یلدای والس نگذشته، تعطیل شدیم. گفته بودم به دوستان که و ان یکاد بخوانند و در فراز کنند. سطر پایانی یادداشت پارسال همین بود. اما انگار کسی یادش رفته بود بخواند و یا، ان یکاد را از بر نبود. این ان یکاد خیلی خوب است. هم کوتاه‏تر است و هم آسان‏تر و هم کاربردی‏تر. مثل آیه‏الکرسی نیست که نام گرم و امنی دارد اما مثل شب یلدا دراز است و دشوار. نام این یکی را هم دوست دارم. یاد گرما و زمستان و امنیت می‏افتم و... وارد حریم اوراد و اذکار نشویم تا حریممان در هجوم ناگاه بادها غافلگیر نشود. به همان شعر حافظ خودمان راضی باشیم بهتر است. در فراز کردن هم یادمان نرود. قفل و پشت‏دری هم برای محکم‏کاری ضرر ندارد. از قدیم گفته‏اند مالت را محکم نگه‌ دار و همسایه‏ات را دزد نکن. سکوت کن و یلدایت را بیدار بمان. بیدار و هوشیار. البته که خواب به چشم نمی‏آید با این صداها. دوست دارم سرم را از پنجره بیرون کنم و به این آقای نوحه‏خوان خوش صدا که «یا حسین»‏‏های قشنگی فریاد می‏زند بگویم: آواز دهل از دور خوش است، نه زیر گوش. توی کوچه باریک که با هر کوبش بر آن دهل مارک یاماها، قلب من هری می‏ریزد... صدا به صدا نمی‏رسد این روزها. مگر می‏شنود این آقای نوحه‏خوان. و اصلا مگر عیبی دارد در این همه صدای درهم، این یکی هم بیاید زیر پنجره خانه کوچک ما و داد بزند یا حسین! چند صدایی جامعه مدرن یعنی همین. خیلی وقت است که به دلخوش‌کنک‏های ادبیات زنده‏ایم و سرحال. و ان یکاد پارسالمان عمل نکرد. بگذار امسال با خیام خلوت کنیم تا صبح و خیال بهشت بی‏حور


گویند کسان بهشت با حور خوش است من می‏گویم که آب انگور خوش است
این نقد بگیر و دست از آن نسیه بدار کاواز دهل شنیدن از دور خوش است

شهلا زرلکی

Friday 19 February 2010

اسلام دموکراسی و فاشیسم


دموکراسی می گوید : رفیق حرفت را خودت بزن ،نانت را من می خورم
مارکسیسم می گوید: نانت را خودت بخور ، حرفت را من می زنم
فاشیسم می گوید : نانت را من میخورم ، حرفت را هم من می زنم ، تو فقط برای من کف بزن
اسلام حقیقی می گوید: نانت را خودت بخور ، حرفت را هم خودت بزن ، من برای اینم که به حق برسی
اسلام دروغین می گوید: تو نانت را بیاور بده به ما، ما قسمتی از آن را جلویت می اندازیم و تو حرف بزن ... اما حرفی را که ما می گوییم

معلم شهید دکترعلی شریعتی

Wednesday 10 February 2010

بازنگری خلقیات ایرانیان

داریوش دبیر

دربارۀ خلقیات ایرانیان و عادت‌های مردمان این کشور بیش از آن که پژوهشگرانی از این کشور دست به نگارش کتاب و انتشار دیدگاه‌هاشان بزنند، بیشتر، خاورشناسان اروپایی و آمریکایی فعال بوده‌اند. شاید برای همین است که "خلقیات ما، ایرانیان"، نوشتۀ سید محمدعلی جمالزاده، تا به حال مشهورترین و شناخته‌شده‌ترین اثری است که در این باره منتشر شده‌است
محمدعلی جمالزاده، وقتی این مجموعه را نوشت که سال‌ها دور از ایران و بیشتر بر اساس نوشته‌های خاورشناسان غربی خلقیات ایرانی‌ها را گردآوری کرد. این کتاب در واقع مقالۀ آقای جمالزاده در سمیناری است که برای بررسی مسائل ایران که آن زمان ۲۵ میلیون نفر جمعیت داشت، برگزار شده بود
اما اینک ۴۲ سال پس از انتشار نوشتۀ آقای جمالزاده، محمود سریع القلم در ایران حاصل نزدیک به دو دهه تحقیقش را که پژوهشی میدانی در ایران و همراه با پرسشنامه‌هایی را که با روش‌های علمی تحلیل شده‌است، با نام "فرهنگ سیاسی ایران"* منتشر کرده و آنچنان که خود در مقدمۀ کتابش نوشته‌است، صورت نظری و میدانی کاری است که مرحوم جمالزاده مطرح کرده‌است
کتاب آقای سریع القلم گرچه نام "فرهنگ سیاسی" را دارد، اما در بطن آن می‌توان روانشناسی ایرانیان امروز و عادات اجتماعی آنها و گره‌های رفتار خصوصی و اجتماعی‌شان را دید و با مسائل آنها که اینک بیش از ۷۰ میلیون نفرند، آشنا شد
محمود سریع القلم در مقدمۀ چاپ دوم کتابش گره‌های فرهنگ سیاسی ایران را از منظر رشد و توسعه رایج بین‌المللی در هشت موضوع خلاصه کرده و در ادامۀ کتاب دلایل آن را توضیح داده‌است
شناخت خلقیات
مقدمۀ کتاب "فرهنگ سیاسی ایران" اشتراکاتی با مقدمۀ کتاب "خلقیات ما ایرانیان" دارد
جمالزاده در دیباچۀ کتابش می‌نویسد که امیدوارم مندرجات این کتاب که همیشه شیرین و دلپسند نیست و چه بسا ته‌مزه تلخی دارد، خوانندگان را ملول و مکدر نسازد، بلکه محرک آنان باشد که اندکی در صحت و سقم مطالب بیندیشند
محمود سریع القلم هم در مقدمه می‌گوید: اگر احیاناً بخواهیم همگام با اکثریت مطلق جهان زندگی کنیم، طریقت و افق ما باید تغییر کند. در این چارچوب مشکلات ما بسیار ساده و روشن است و ضرورتی برای پیچیده جلوه دادن مسائل ما نیست
به اعتقاد نویسنده، بسیاری از ایرانیان تفاوت‌های فکری یکدیگر را نمی‌پذیرند و تمایلی نامحسوس به یکسان سازی و پوپولیسم دارند. بسیار علاقمندیم که دیگران را کنترل کنیم و آنها را به مرکزیت خودمان دعوت کرده و به تدریج اجبار کنیم. ریشه‌های این تلقی و رفتار در استبداد انباشته شده تاریخی‌اند
در توصیف روحیات فردی ایرانیان، آقای سریع القلم معتقد است که عمدۀ نگاه ایرانیان به یکدیگر ابزاری است و علی‌رغم اینکه کرامت انسانی در دین و آئین ما شاید نمونه رقیب دیگری در جهان نداشته باشد، اما در عمل نمود عینی و حقیقی ندارد. آنچه که درمورد انسان‌ها به زبان می‌آوریم، غالباً حالت انتزاعی، نظری و پشت تریبونی دارد
نویسنده در شرح چگونگی فرهنگ غالب در ایران می‌گوید که در مقایسۀ ادعاهای اخلاقی و دینی روزمره، وابستگی عمیقی به مظاهر دنیا مانند پول، امکانات، سمت و قدرت دارند و دایرۀ لذت بسیاری از افراد در پول و سمت و قدرت خلاصه می‌شود
بر اساس این تحقیق، علی‌رغم ضریب هوش بالای ایرانی‌ها در سطح جهانی، بسیاری عمدتاً با غریزه و مشتقات آن زندگی می‌کنند: عصبانیت، هیجان، لج‌بازی، حسد، تخریب دیگران و جلوگیری از رشد آنها. وقت قابل توجهی را صرف سر درآوردن از امور خصوصی و غیر خصوصی دیگران می‌کنیم... با نقد و انتقاد به عنوان استوانه‌های فرهنگ و تمدن‌سازی بسیار مشکل داریم، برای کسانی که سؤال نمی‌کنند، فکری ندارند، با آداب مدح گفتن آشنایی دارند و پیوسته ارادت می‌ورزند، جایگاه ویژه‌ای قائل هستیم. بسیار از مدح دیگران لذت می‌بریم و نه ابواب، بلکه دروازه‌ها را برای اعطای فرصت و امکانات به آنها می‌گشائیم
به اعتقاد آقای سریع‌القلم این سنت‌های فرهنگ سیاسی قرن‌هاست که در این کشور ریشه دارد
فرهنگ عشیره‌ای، مناسبات قبیله‌ای
خلقیات و رفتار انسان‌ها عمدتاً ناشی از ساختارهایی است که در آن زندگی می‌کنند و برای شناخت این ساختارها و درمان مسائل آن به اعتقاد جامعه‌شناسان، دانستن تاریخ واجب است و بدون آن سخت می‌توان وضع فعلی را درک کرد و برای آن چاره‌ای یافت
ایران کشوری کهن با تاریخی طولانی است و این تاریخ در فرهنگ، آداب و رفتار ایرانیان حضور دارد. به اعتقاد آقای سریع‌القلم، به عنوان یک ایرانی در حوزه‌هایی مانند عرفان، متون بسیار عمیقی داریم؛ در معماری و هنر در دنیا الگو بوده‌ایم و در ادبیات سوابق درخشانی داریم، اما در حکمرانی باید سکوت کنیم
شاه عباس برای این که فرزندانش با سلاطین عثمانی علیه او ائتلاف نکنند، سه پسر خود را کور کرد. آغا محمدخان قاجار استخوان‌های لطفعلی‌خان زند را از کرمان به تهران آورد و هر روز به آن لگد می‌زد و می‌گفت، بدان که امروز چه کسی بر ایران حکم می‌راند. به او گفته بودند، ممکن است عموی شما ادعای سلطنت کند و بهتر است با او صحبت کنید و او عمویش را به دربار خواست و با او ناهار خورد و بعد از ناهار در سیاه‌چال دربار چشمان او را درآورد و او را به ساری فرستاد
تاریخ ایران جز دو دورۀ کوتاهی در عهد باستان، سرشار است از حذف و نخبه‌کشی
به اعتقاد نویسندۀ کتاب "فرهنگ سیاسی ایران"، موضوعاتی همچون تحمل، تحمل آراء و عقاید دیگران و احترام به دیدگاه دیگران مباحثی تازه در ایران است. در تاریخ اگر ما با آراء کسی مخالف بودیم یا باید او ر ا حذف یا تبعید می‌کردیم، یا بی‌هویتش می‌کردیم و القاب روی او می‌گذاشتیم، تاریخ ما در این حوزه این گونه است و سابقۀ درخشانی [در این زمینه] نداریم
روح حاکم بر فرضیۀ اصلی کتاب "فرهنگ سیاسی ایران" این است که با وجود تشکیل دولت به صورت مدرن پس از پایان دوران قاجاریه و رسیدن نسیم تحول و تجدد به ایران، مناسبات قبیله‌ای و عشیره‌ای بر روابط خصوصی و اجتماعی ایرانیان حاکم مانده‌است
نویسنده با ذکر خاطره‌ای می‌گوید که هشت سال پیش از انتشار کتابش، روزی در آلمان شاهد آشنایی دو استاد دانشگاه هلندی و کانادایی بوده‌است که برای اولین بار با هم ملاقات می‌کردند
در مدت کنفرانس سه‌روزه این دو استاد دانشگاه، با مباحث فکری و نظری که با هم داشتند، به طرح مشترک کتابی رسیدند که یک سال و نیم بعد به چاپ رسید. بعد از آنکه از چاپ کتاب با خبر شدم، پرسش‌های فراوان نظری به ذهنم خطور کرد. چه طور دو نفر بدون هیچ آشنایی قبلی با یکدیگر توانستند با هماهنگی و تفاهم کتابی منتشر کنند؟ چرا آنها در کار جمعی موفق ترند؟ چرا بدگویی و منفی‌بافی و اتهام در میان آنها کمتر است؟ چرا سریع به هم اعتماد می‌کنند؟ این پرسش ها و بسیاری پرسش‌های دیگر مطالعات اجتماعی و سیاسی و اقتصادی در ایران و کشورهای در حال توسعه، به سرعت محققین را به سوی مشکلات فرهنگی هدایت می‌کند
نویسندۀ فرهنگ سیاسی ایران، در ریشه‌یابی چنین روحیات و خلقیاتی از ایرانیان به این نتیجه می‌رسد که در فرهنگ ایرانی "قدرت" ارزش اجتماعی فوق‌العاده‌ای است که دستیابی به سایر مزایای اجتماعی و اقتصادی را آسان می‌کند. بر اساس پژوهش آقای سریع‌القلم، ناامنی در حوزه‌های مختلف اجتماعی، سیاسی و فرهنگی در اکثر مردم نوعی روحیۀ دوگانه ایجاد کرده‌است.
فرهنگ سیاسی ایران در طول تاریخ حاکی از آن است که دایرۀ اعتماد میان افراد و به تبع آن نهادها، سازمان‌ها و مؤسسه‌ها بسیار اندک و محدود است... فرد و شهروند در برابر دولت و نهادهای سیاسی تنها است
نویسنده می‌گوید که فرهنگ سیاسی معقول و منسجم که مایه تقویت و تسهیل توسعه عمومی ایران باشد، در خصوصی‌سازی اقتصادی از یک سو، و از سوی دیگر، در تقویت شهروندان ایرانی از طریق تحول در نظام آموزشی و رسانه امکان‌پذیر است
به اعتقاد آقای سریع‌القلم، شهروندان نسبت به جغرافیایی که در آن ثروت تولید می‌کنند، احساس مسئولیت دارند و تحول جامعۀ ایرانی هم در گرو عمل به خصوصی‌سازی و تحول آموزشی است
مباحثی که آقای سریع القلم در "فرهنگ سیاسی ایران" مطرح می‌کند، در بسیاری از بخش‌ها یادآور اثر سید محمدعلی جمالزاده است
به قول مرحوم جمالزاده، یک ایرانی امروز از بسیاری جهات و به خصوص ازلحاظ اخلاق و خلقیات، تفاوت زیادی با ایرانی دیروز و پریروز ندارد. امید است که این همه بیانات دلخراش... ما را متنبه سازد و دیدۀ انصاف ما را بگشاید و به ما بهتر بفهماند که مریض و علیل وبیماریم و احتیاج مبرم حیاتی و مماتی به مداوا و معالجه داریم