Sunday 27 February 2011

سفر وستروله به تهران و چند سوال بى پاسخ

گفتاری از جاوید قربان اوغلی، مدير كل سابق وزارت خارجه، برای سایت دیپلماسی ایرانی

دبپلماسی ایرانی: در آخرين روز و ساعات بهمن ماه سال جارى، دکتر على اکبر صالحى وزير امور خارجه کشورمان، ميزبان همتاى آلمانى خود آقاى گيدو وستروله بود. وزير خارجه آلمان در اقامت چند ساعته خود در تهران علاوه بر همتاى ايرانى خود با آقاى احمدی نژاد ملاقات و گفتگو کرد و در اولين ساعات بامداد روز يکشنبه اول اسفند به همراه دو خبرنگار آلمانى روزنامه بيلد تهران را به مقصد برلين ترک کرد

از زمان ورود آقاى وستروله به برلين، جو سنگينى با انتشار اخبار اهداف اين سفر ساخته شد و در حاليکه ايران بر طبل پيروزى در «نقض تصميم اتحاديه اروپا مبنى بر عدم اعزام وزارى خارجه عضو اين اتحاديه به تهران» مى‌کوفت، در آن طرف مرزها، رسانه‌هاى بين‌المللى هدف وستروله از سفر به تهران را صرفاً «آزادى دو خبرنگار» ذکر کردند و حتى پا را از اين فراتر گذاشته و دلیل ملاقات وزیر خارجه آلمان با احمدی نژاد را «مشروط کردن آزادى دو خبرنگار از سوی ایران به ملاقات با آقاى احمدی‌نژاد» ذکر کردند. امرى که عصبانيت وزير آلمانى را در پى داشت. به ادعای این منابع خبری، چهره «درهم فشرده» آقاى وزير در مقابل «چهره خندان» رئيس جمهور ايران در عکس منتشر شده بدلیل همین شرط و عصبانیت ناشی از ملاقات مذکور بود

در اين يادداشت سعى من بر آن است که با مرورى بر روند اخبار منتشر شده درباره اين سفر به رويه ناصوابی که متأسفانه به سياست حاکم خبرى در مسائل خارجى و البته داخلى کشور تبديل شده است بپردازم

ساعت 13: 18 روز سى‌ام بهمن، خبرگزارى فارس در خبرى تحت عنوان وزير خارجه آلمان امشب به تهران مى‌آيد نوشت: به گزارش خبرنگار سياست خارجى خبرگزارى فارس،‌وستروله وزير خارجه آلمان به منظور گفت‌وگو و رايزنى با مقامات کشورمان امشب دوشنبه وارد تهران مى‌شود. وى در اين سفر در خصوص بررسى راه‌هاى توسعه روابط دوجانبه و همچنين تحولات منطقه با مقامات جمهورى اسلامى ايران به بحث و رايزنى خواهد پرداخت

همين خبرگزارى ساعت 21:30 در خروجی اخبار خود با درج لید خبر «به منظور گفت‌وگو درخصوص مناسبات تهران – برلين» نوشت: وزير خارجه آلمان دقايقى پيش وارد تهران شد

علیرغم این خبر در خصوص سفرآقاى وستروله وزير خارجه آلمان به تهران، این سفر چند ساعت بيشتر طول نکشید و وزیری که به گفته خبرگزارى فارس حدود ساعت 30: 21 شنبه وارد تهران شده بود، پس از ملاقات با على اکبرصالحى، وزيرخارجه و محمود احمدى نژاد، رئيس جهور، که جهت ملاقات با وزيرخارجه آلمان از جزيره کيش به تهران آمده بود، اوايل بامداد روز يکشنبه تهران را به همراه دو خبرنگار آلمانى که مدت 4 ماه در ايران در زندان بودند، ترک کرد

وزراى خارجه ايران و آلمان در مصاحبه‌اى با اصحاب رسانه‌ها که در اولين ساعات بامداد يکشنبه در محل وزارت خارجه ترتيب يافته بود، شرکت کردند. آقاى وستروله در پاسخ به خبرنگار خبرگزارى فارس که موضع دولت آلمان درخصوص دسترسى ايران به انرژى صلح‌آميز هسته‌اى و چرخه سوخت جويا شده بود، گفت: موضع ما در اين زمينه شناخته شده و در هماهنگى با موضع اروپا و نظام بين‌المللى تأکيد کرد، من نيامده‌ام که به جاى 3+3 بحث و گفت‌وگو کنم. نقل ازخبرگزارى فارس- خروجى شماره 8902010004 مورخ 1/12/89

وستروله پس از بازگشت به برلين به همراه دو خبرنگار آزاد شده روزنامه بيلد، در يک کنفرانس خبرى گفت: "سفرمن، در خدمت هدفى کاملاً مشخص بود. اين ديدارى نبود که در آن مذاکرات مهمى صورت گرفته باشد"و

در همين حال حسن قشقاوى معاون وزير خارجه اين سفر را «شکستى براى اتحاديه اروپا» قلمداد کرد که وزيران خارجه آن قبلاً تصميم گرفته‌اند به تهران نروند. قشقاوى گفت: ديدار وستروله اين تصميم را شکست. (قشقاوى در مصاحبه با خبرنگار پارلمانى ايرنا يکشنبه 1/12/89) و

در خصوص این سفر و حاشیه‌های خبری آن چند نکته قابل تامل است

1) حالى که جو غالب در اطلاع رسانى منابع رسمى و خبرگزارى‌هاى ايران، فارس و.... برمحورهايى که نمايانگر «پيروزى ايران در کارزار ديپلماتيک با اتحاديه اروپا» تأکيد مى‌کند، منابع غربى و ازجمله آلمان سفر وستروله را صرفاً براى «آزادى دوخبرنگار» ذکر مى‌کنند

2) رسانه‌هاى خبرى غربی از «اجبار وستروله براى ملاقات با احمدى نژاد» به عنوان شرط آزادى دو خبرنگار خبر داده‌اند. موضوعى که سايت عصر ايران نيز بطور کامل آن را به نقل از خبرگزارى‌هاى ديگر نقل کرده است. آنچه که بر ابهام این ادعا می‌افزاید سکوت و یا عدم تکذیب این ادعا از سوی مقام‌های رسمى ايران است. روزنامه اتريشى «کلاتيه ساتيونگ» با اين ادعا و چاپ عکسى از ملاقات وزير خارجه آلمان با رئيس جمهور ايران نوشته است: آزادى خبرنگاران به ديدار وزير خارجه با رئيس جمهو احمدى نژاد مشروط شد

در کنار این، فارغ از اين نفى و انکار و ادعاهاى دو طرف سؤال دیگری مطرح است و آن اینکه آقاى احمدى نژاد در زمان حضور آقای وستروله در سفری داخلی در جزیره کیش بود. از نظر تشریفاتی وزير خارجه آلمان (يا هر کشور ديگر) در صورت تمايل ملاقات با رئيس کشور بايد به ديدن او برود، نه اينکه رئيس کشور براى ملاقات با يک وزير (هر قدرهم که مهم باشد) سفر داخلى خود را نيمه تمام گذاشته و به پايتخت برگردد

این رویه تشریفاتی در زمان سه رییس جمهور قبلی کشور(آیت الله خامنه ای، آقایان هاشمی رفسنجانی و خاتمی) بود و نگارنده شواهد متعددی در هر سه دوره مذکور دارد

چرا باید معاون وزير خارجه با بيان مطالبى بی‌پایه موجب وهن کشور در رسانه‌ها و مقامات کشورهاى ديگر گردد تا جائى که از ملاقات وزير خارجه آلمان با احمدى نژاد تحت عنوان «جنگ اعصاب وزير» براى بردن دو خبرنگار ياد شود. عمر این نوع موضع گیری فقط چند ساعت است که با هدف مصرف داخلی ساخته شده و بلافاصله با افشا ماهيت و هدف سفر از طرف دیگر حیثیت کشور خدشه دارمی شود

چرا برخی رسانه‌های خبری اينقدر بر خبر يا خبرهايى که بى‌پايه و اساس هستند تکیه می کنند؟ آيا جواب صریح وزير خارجه آلمان که گفت: «موضع ما در زمينه مساله هسته‌اى ايران شناخته شده و هماهنگى با موضع اروپا و نظام بين‌المللى است» کافى نبود که به اين روند ناصواب پايان داده شود؟

سخن آخر اینکه تردید نبايد کرد که اقدام على اکبر صالحى در حل و فصل و آزادى مشکل دو خبرنگار‌آلمانى، نمايانگر رويکرد جدیدی در رویه ديپلماتيک کشور در پرهیز از ماجراجویی در سیاست خارجی، حل و فصل مسائل جزئى براى تحقق اهداف مهم‌تر و چالش‌هاى بزرگتر و غلبه عقلانیت بر هوچیگری‌هایی است که کشور در پنج سال گذشته گرفتار آن شده بود. به نظرم اقدام وزير خارجه جديد از عذرخواهى از همتاى اسپانيائى خود در ماجرای توهین به دیپلمات این کشور در 25 بهمن نيز اقدامى درست، عقلانى و در چارچوب لجام زدن بر اقدامات غیرمسولانه در حوزه روابط خارجی بود
جاوید قربان اوغلی
شنبه هفتم اسفندماه هشتاد و نه

By Javid Ghorban-Oghli as published in Iran Diplomacy

Monday 21 February 2011

الجزیره یک اشتباه سیاسی

Algeria, a Diplomatic Mistake
by Javid Ghorban-Oghli

Tsunamis have two defining elements: they are unpredictable and their ambit depends on their primary magnitude. Tunisia’s tsunami affected Egypt and ousted Mubarak from power in 18 days. If Mohamed Bouazizi’s immolation in the small country of Tunisia exponentially echoed in Egypt, then the political transformation in Egypt will resonate much more powerfully in other Arab countries. The time and intensity of these developments will, of course, differ according to state structure, level of public welfare, civil and political freedoms, level of corruption, and autocracy in each country.
For some Arab countries -including Algeria, Jordan and Yemen- the North African tsunami has had immediate impact. It will also leave a trace on other Arab countries, most of which witness citizen discontent with their autocratic rules –though in most cases this may bubble under the surface.

Despite their formal differences, Algeria, Jordan and Yemen share a common feature on governance, and that is lifetime presidencies. While a hereditary monarchy rules in Jordan, Ali Abdullah Saleh has presided over state affairs for more than three decades in Yemen (recently he recanted his determination for lifetime presidency and the appointing of his son as heir to the presidency). In Algeria, a similar case holds true. Abduleziz Bouteflika, veteran Algerian Independence War fighter whose second term ended in 2009, was tempted to alter the constitution and bid for a third term in an election in which his victory was predetermined.

The impact on Persian Gulf Arab states depends on various factors, including the rate of literacy and internet access, since poverty is not the initial challenge. For instance in Saudi Arabia there are three distinct classes. The royal family, consisting of about 3000 princes and princesses; the middle class who enjoy welfare, and the lower class who live mostly in the deserts and smaller cities, deprived of the internet. The wave of protests will lose strength when they arrive in Saudi Arabia, emphasized by the fact that the Saudi king boasts the title of “Custodian of the Two Holy Mosques” [in the sacred Islamic cities of Mecca and Medina.] Increasing civil and media freedom and granting further rights to women can help the Saudi family control the situation.

On February 7, 2011, newly appointed Iranian Foreign Minister Ali Akbar Salehi made an official visit to Algeria at a time when the country was clearly in a tense mood as affected by the developments in Egypt and Tunisia.

Diplomatic visits, particularly at the foreign ministerial level, take place either in response to a visit or within the framework of regular negotiations between countries. Joint committees for a project or agreements sometimes send off foreign ministers to another country. They can be also aimed at preparations for visit of a higher official. It is not clear on what basis Salehi’s visit took place, but whatever it was, considering the current circumstances in Algeria it was a miscalculated move and a grave mistake. Salehi made a diplomatic mistake at the onset of his ministerial appointment by making a trip to Algeria, a country that would be obviously shaken by the Egyptian tsunami.

Supporting Bouteflika should have never happened. The Algerian president is a respected Independence War veteran and the redeemer of Algeria from the 1990s bloodbath (ensuing after the military coup upon the Islamic Salvation Front’s victory in parliamentary election.) He should have handled power with decency after his two-term presidency ended in 2009, but against the spirit of democracy, he amended the constitution to stay in power. Lending support to Bouteflika tarnished our diplomatic image, especially considering that a few days after Salehi’s visit we had an outburst of unrest in Algeria following which hundreds of citizens, including four members of the parliament were arrested and the Algerian president had to announce a state of emergency to put a lid on the protests.

A consultation with diplomatic analysts of the ministry who were aware of the situation in that country would have helped Salehi make a better decision. The diplomatic apparatus should survey the situation before preparing for a trip, especially for a minister who is at the beginning of his term and has not regulated his –if any- agenda.


Javid Ghorban-Oghli is former ambassador to South Africa during Mohammad Khatami’s presidency.

Friday 18 February 2011

کودک بازمانده حادثه غرق شدن قایق

سینا اخلاقی کودکی که پدر و مادرش در راه رسیدن به استرالیا غرق شدند اجازه یافته است به بستگانش بپیوندد. گزارش راديو دوست تورنتو و مصاحبه اين راديو در اين خصوص را در لينك زير بشنويد
.
http://radiosedayedoost.blogspot.com/2011/02/blog-post_17.html

Wednesday 9 February 2011

ایران پس از انتخابات

مجمع نمایندگان ادوار مجلس شورای اسلامی، از گروه های سیاسی اصلاح طلب ایران، در بیانیه ای به مناسبت سالگرد پیروزی انقلاب این کشور، با انتقاد از سرکوب مخالفان خواهان آزادی زندانیان سیاسی و برگزاری انتخابات آزاد شده است
Read the full article by clicking on the link below:

Saturday 5 February 2011

چالشهای فرا روي دکترصالحی

گفتاری از جاوید قربان اوغلی، مدير كل سابق وزارت خارجه، برای سایت دیپلماسی ایرانی

دكتر علی اکبر صالحی كه هفته گذشته با صد و چهل وشش راي از مجلس شوراي اسلامي جواز هفتمين وزير خارجه پس از انقلاب را دريافت كرد، به لحاظ شخصیتی خصوصیات برجسته اي دارد كه او را از سلف –و نه لزوما اسلاف- خويش متمايز مي سازد. صالحي در بهترین دانشگاههای جهان تحصیل کرده، چند سال كسوت ریاست معتبرترین دانشگاه کشور را بر تن داشته و به زبانهای انگليسي و عربي تسلط دارد. اين مزایا در كنار روابط عمومی خوب ، ظاهر آراسته ، شخصیت آرام، متین و با وقار كه لازمه كار یک دیپلمات برجسته در كنار توانمنديهاي حرفه اي است می تواند ضامنی برای موفقیت در سمت جدید و برقراری رابطه ای حرفه ای با همتایان خارجی وی باشد
.
صالحی هرچند به اندازه اسلاف خويش(خرازي و متكي) از سابقه کار در وزارت خارجه برخوردار نيست با اين وجود حضور چند ساله وي در آژانس بین المللی انرژی اتمی به عنوان نماينده ايران ،معاونت نمايندگي ديپلماتيك كشورمان در سازمان كنفرانس اسلامي را مي توان حداقل های قابل قبولي براي پست جدید او برشمرد.همچنين رياست صالحي برسازمان انرژی اتمی را می توان امتيازي براي وزير خارجه در كشوري كه مسئله هسته ای -خواسته يا نا خواسته- به عنوان مهم ترین معضل سیاست خارجی در عرصه جهاني است، تلقي كرد
با اين وجود امتیازات مذكور بدان معني نيست که او در شرايط كنوني كشور-داخلي و خارجي - به راحتی بتواند در اين سمت، وزیر خارجه موفقی باشد. صالحي وارث شرايط و مواجه با چالشهایی است که اجمالا می توان برخی از این چالشها را فهرست وار در موارد ذیل اشاره کرد
.
یک) وضعیت نامطلوب روابط خارجی ایران
روابط خارجی ایران با خارج در بدترین شرایط خود حتی در مقایسه با سالهای پرتنش اول انقلاب قرار دارد
روابط ایران با همسایگان به عنوان اولین اولویت سیاست خارجی از وضعیت خوبی برخوردار نیست و بجرات می توان گفت در بدترین شرایط روابط با همسایگان در دو دهه گذشته قرار داریم.بر اساس اسناد ویکی لیکس و دیگر قرائن موجود کشورهای عربی نظیر عربستان و امارات متحده عربی مواضع تندی در قبال ایران دارند هر چند برخي اين مواضع را خصمانه ارزيابي می کنند.نکته مهم در این روابط با این کشورها این است که ما پس از گذر از دوران جنگ تحمیلی در حال بازسازی واعتماد آفرینی با این کشورها بودیم و قدمهای اساسی که لازمه این مهم است در دولتهای سازندگی و اصلاحات برداشته شد .بی اعتمادی و تخریب روابط با این کشورها نیز خواست نظام نبود بلکه از شعار زدگی،جاه طلبی و ماجراجویی رییس دولت و ناکارآمدی وزارت خارجه تحت امر ایشان سرچشمه می گرفت
طی هفته هفته های اخیر رويدادهاي ناگواري را در روابط ایران وافغانستان نیز شاهد بودیم كه خوشبينانه ترين ارزيابي در این باره ، از دست دادن همسايه اي است كه طي سي سال گذشته ميزبان حداقل شش ميليون نفر از اتباع آن بوده ايم و اكنون نيز بيش از يك ميليون از آنان در كشور ما زندگي مي كنند.تظاهرات علیه ايران، حمله به سفارت کشورمان در کابل و هرات و به آتش كشيدن نماد هاي ملي ما چیزی است که در تاريخ سي ساله روابط كشورمان با افغانستان سابقه نداشته و براي اولين بار رخ مي دهد
کشورهای اروپایی به عنوان مهم ترین شریک تجاری ایران و تعدیل کننده مواضع تند ایالات متحده ،مواضع تندی نسبت به ایران اتخاذ کرده اند .این کشورها سردمدار تحریم ایران شده اند و در این مسیر گاهی از ایالات متحده نیز پیش تر هستند. کانادا سردمدار طرح قطعنامه های ضد ایرانی در مسئله حقوق بشر است و بطور خلاصه رابطه منطقی و توام با احترام با اروپا که دولت اصلاحات در صدد بنیان گذاشتن با این بخش مهم از جهان داشت، امروز به شکلی در آمده که رییس دولت از سفر به کم اهمیت ترین کشور این قاره عاجز است و سفرای کشورمان در این کشورها نیز قادر به انجام وظایف دیپلماتیک خود نیستند
روسیه، چین و هند به عنوان مهمترين و تاثير گزار ترين جناح غير غربي بازيگران در صحنه بين المللي ،علیرغم همه سرمایه گذاری و حجو تجاری ایران با این کشورها،مواضعي همسو با غرب را در مورد ايران اتخاذ كرده و در قطعنامه های تحریم ایران بدون هیچ دغدغه ای از کاهش حجم روابط تجاری با متحدان غربی خود که عزت و کرامت کشورمان را نشانه رفته اند همراهی کرده و به قطعنامه هایی که آنان مبتکر و حامی آن هستند رای مثبت مي دهند
وضعيت نابسامان ايران در صحنه جهاني بگونه ايست كه حتی کشورهای آفریقایی نیز از موضع گیری علیه ایران ابايي ندارند. ماجرای نیجریه، گامبیا و سنگال نمونه هایی از این وضعیت و به بيان ديگر مشتي از خروارها در اين خصوص است
همه این ها نشان می دهد که ما نه تنها در توسعه و تقویت روابط کشورمان با دیگر کشورها در سالهای گذشته موفق نبوده ایم كه در بسياري از موارد دست آوردهاي دولتهاي گذشته را نيز بر باد داه ايم
دو) قطعنامه ها و تحریم ها؛ بندهایی بر پای سیاست خارجی
رويكرد ناصواب و سياستهاي ماجراجويانه دولت نهم ،پرونده هسته ای ایران را از آژانس بین المللی انرژی اتمی به شورای امنیت سازمان ملل منتقل كرد كه بدون ترديد بزرگترین اشتباه کشور در مدیریت پرونده هسته ای بود.مساله ای که امروز به مهمترین چالش پیش روی سیاست خارجی ایران تبدیل است. تصویب 4 قطعنامه علیه ایران در شورای امنیت و اعمال تحریم های بین المللی به علاوه تحریم های چندجانبه آمریکا و متحدانش وضعیت بغرنجی را در تعاملات خارجی ایران رقم زده است.بگونه ای که امروز خلاصی از این تحریمها ومحدودیت های تجاری، سیاسی ودیپلماتیک که هزینه های سنگینی را به کشور تحمیل کرده از جمله شروطی است که مسولین مربوطه آن را مطرح می کنند و کسی به این سوال پاسخی فراخورعقل و تدبیر نمی دهد که چرا خود را به دامی افکنده و به کمندی گرفتار کرده ایم که خواهان خلاصی هر چه سریع از آن هستیم.طرفه آنکه نام علی اکبر صالحی در فهرست تحریم اتحادیه اروپا قرار دارد هر چند این مسئله ممکن است با قرار گرفتن ایشان در سمت جدید حل شود ولی به هر حال طرح چنین موضوعی باعث می شود ظرفیتهای وزیر خارجه در صحنه روابط خارجی ایران به خصوص در ارتباط با طرفهای غربی با محدودیتهای ناخواسته ای مواجه شود
سه) تنزل جایگاه وزارت خارجه در ساختار کشور
وزارت خارجه بر اساس اسناد فرادستي كشور(قانون اساسي، رهنمودهاي بنيانگذار جمهوري اسلامي و خلف ايشان ) از جایگاه والایی در ساختار سیاسی کشور برخوردار است .طي پنج سال گذشته نگرش آقاي احمدي نژاد به اين دستگاه حرفه اي ،اعمال محدودیتهایی در انجام وظایف، اجبار و اعمال سیاست هایی که از هیچ پشتوانه کارشناسی برخوردار نبوده و صرفا سلائق شخصي آقای احمدی نژاد و حلقه اول در نهاد رياست جمهوري است دستگاه دیپلماسی کشور را به شیر بی یال و دم و اشکم تبدیل کرده است.این رویکرد دولت ،به تضعیف جایگاه وزارت خارجه در حوزه سياستگزاري ،اجراي ديپلماسي و انجام ماموریتهای محوله در قانون اساسی و دیگر اسناد فرادستی کشور منجر شده است.ضمن اینکه هیچ کشوری در جهان جایگاهی برای وزارت خارجه و وزیر آن قائل نیست
در حال حاضر مهم ترین پرونده های سیاست خارجی کشور در بيرون از وزارت خارجه مديريت مي شود و وزارت خارجه فقط مجری برخی تصميمات و سیاست های متخذه در نهادهای دیگر است. نوع نگاه به وزارت خارجه در چند سال گذشته و برخورد های دستوری با این وزارت خانه قدرت ابتکار و حرکت خودجوش را از این مجموعه حرفه ای ، توانمند و برخوردار از دیپلماتهایی برجسته گرفته است
موضوع نمایندگان ویژه که تحت فشارهاي صورت گرفته به آقاي احمدي نژاد به شكل صوري به مشاورین تغيير نام يافت از نهاد هاي موازي دستگاه سياست خارجي است .امري كه اعتراض كوتاه و گذاراي منوچهر متكي به يكي از آنان بمثابه عبور از خط قرمز احمدی نژاد،پايان نافرجام مسوليت وي در دستگاه ديپلماسي را در پي داشت.ماموريتهاي مهم در عرصه روابط خارجي كشور به افرادی خارج از وزارت خارجه واگذار می شود كه برخي از آنان حتي با الفباي ديپلماسي نيز آشنايي نداشته و شناگراني هستند كه تجربه غواصي در بركه ای را نيز يدك نمي كشند تا چه رسد به اقیانوس پر تلاطمی که سیاست خارجی کشور گرفتار آن است
چهار) تخریب انفجاری کارشناسی وزارت خارجه
در سالهای گذشته بازنشستگی اجباری تعداد قابل توجهی از مديران و كارشناسان مجرب،توانمند وتحصيلكرده وزارت خارجه که هریک سابقه ای به اندازه عمر جمهوری اسلامی دارند وجابجايي مديران لایق با افرادی كه هنر اصلي آنان نزدیکی به یک جناح فکری و یا تبعيت محض از مقام بالاتر مي باشد اين دستگاه حرفه ای را به طبلي ميان تهي تبديل كرده است.ضمن اینکه برخوردهای دستوری، فامیل بازی، تبعیض و رابطه سالاری الباقی نیروهای خدوم این وزارت خانه را سرخورده، بی انگیزه و منفعل کرده و بدنه کارشناسی این وزارت خانه به شدت تضیف شده است. مسبب اصلی این تخریب انفجاری در بدنه وزارت خارجه آقای متکی بود که برای بقاء خود در این پست به هر خواسته ای نه تنها از سوی احمدی نژاد که حتی از نفرات رده چندم دفتر،نزدیکان و مشاوران او تن در داد
در برنامه ای که صالحی در روز رای اعتماد به مجلس ارائه کرد به "کارآمد نمودن وزارت خارجه و تغییر شیوه جذب نیرو در دستگاه دیپلماسی" اشاره شده بود.نمی دانم آقای صالحی با اغتنام از زمان یک ماه و اندی انتصاب به عنوان سرپرست تا اخذ رای اعتماد از مجلس و آگاهی از یاس و نا امیدی حانم بر نیروی انسانی وزارت تحت امر خود آن را به عنوان یکی از محورهای کاری خود برای رای اعتماد به مجلس ارائه نموده یا اینکه این رویکردی در کنار دیگر محورهای کلی برنامه او بود.توصیه مشفقانه همه دلسوزان و مدیرانی که سالیان متمادی اعتلای نام ایران و جمهوری اسلامی در وزارت خارجه وجهه همت آنان بود این است که بازسازی و سازماندهی مجددا این لشکر تحقیر شده ومنهزم باید در صدر برنامه های آقای صالحی باشد. چراکه تنها سرمایه وزارت خارجه در پیشبرد اهداف کشور در حوزه روابط خارجی همین نیروی انسانی است
پنج) مجلس
صالحی زمانی حضور در وزارت خارجه را پذیرفت که همزمان سلف او،منوچهر متکی به ناشایست ترین و تحقیر آمیزترین شکل ممکن برکنار شده بود،واقعه ای که حتی در بحرانی ترین دوران جمهوری اسلامی ایران نیز سابقه نداشت.برکناری متکی در زمانی که در حال انجام ماموریتی در خارج از کشور بود، انتقادات بسیاری را بر انگیخت که به دلیل نزدیکی متکی به مجلس نشینان،بیشترین و تندترین انتقادات به این برکناری و روشی که صورت گرفت،از سوی نمایندگان مجلس صورت گرفت.کما اینکه مجلس تجلیل شایسته ای از وزیر برکنار شده کرد. شاید اگر اعتراض نمایندگان به این وضعیت و این نوع برخورد تحقیر آمیز با متکی نبود،چه بسا علی اکبر صالحی با آراء گسترده تری از مجلس رای اعتماد می گرفت. ومجبور نبود با 146رای سکان هدایت حرفه مند ترین دستگاه بوروکراسی کشور را در دست گیرد.واضح است که این رای ضعیف واکنشی از سوی مجلس به برکناری متکی و عدم واکنش صالحی به روش برکناری در نظامی است که بزرگترین پشتوانه اش ارزشهای اخلاقی و انسانی است، در همین راستا می توان حدس زد که این مجلس و علی الخصوص نمایندگان منتقد و معترض در آینده نیز چندان با او همراهی نخواهد کرد.مساله ای که می تواند چالشی برای یک وزیر در پیشبرد اهدافی باشد که لاجرم نیازمند حمایت و برخورداری از پشتوانه نیرومندی در مجلس است
سخن را با ذکر این نکته به پایان می برم که مهمتر ازهمه مشکلات،موانع و چالشهایی که ذکر آن رفت رویکرد و نگاه ویژه آقای احمدی نژاد و تیم او در دستگاه ریاست جمهوری است.از منظر آقای احمدی نژاد دستگاه دیپلماسی کشور معیوب و پرسنل آن افرادی مرعوب هستند.شاید به همین دلیل است که رییس دولت وزیر خارجه ای می خواهد که مطیع محض دستورات ایشان باشد و لاغیر.کسی که بر سیاستهایی ماجراجویانه او مهر تایید بزند و هر چه می گوید بی هیچ کم و کاستی و بدون بررسی کارشناسی اجرا شود
در خاتمه ضمن آرزوی توفیق برای آقای وزیر در احیاء اعتبار وجهه مخدوش کشور از طریق درک درست از واقعیتهای حاکم بر جهان وبازسازی روابط با همسایگان،متحدان سابق و دیگر بازیگران صحنه بین الملل،امیدواریم امیدواریم ایشان با همت خود و همکارانش بتوانند نقشی ولو اندک در مهار سیاست خارجی افسار گسیخته و هدایت اين كشتي گرفتار طوفانهاي سهمگين به ساحلی امن داشته باشند. که به قول خواجه شيراز

هـمـتـم بـدرقـه راه كـن اي طايـرقـدس كه دراز است ره منزل و من نوسفـرم
جاوید قربان اوغلی
پانزدهم بهمن 1389

By Javid Ghorban-Oghli as published in Iran Diplomacy