و قالت الیهود ید الله مغلولة، غلت ایدیهم
بحث "جبر" و "اختیار" از اولیهترین و در عین حال از مهمترین مباحث، هم در فلسفه و هم در کلام است. آیا آنچه ما انجام میدهیم از روی اختیار خودمان هست؟ آیا اینگونه نیست که ما تحت اثر ارادهای برتر و نظامی کلیتر، به شکلی غیر ارادی عمل میکنیم؟
یکی از زوایای جالب نگاه به این مسأله از زاویه دید علوم، به طور خاص علم فیزیک هست. مطابق روایتی از این علم، عالَم قوانینی دارد تخطی ناپذیر و از همین رو هر چه در این عالم رخ میدهد مطابق این قواعد است و جایی برای اختیار انسان باقی نمیماند. انیشتن به عنوان یکی از طرفداران این نظریه جمله مشهوری دارد بدین مضمون که انسانها در تفکرشان، احساسشان و عملشان آزاد نیستند، بلکه مقید به اسباب علیتی هستند مانند ستارگان در حرکتشان
این قواعدِتخطی ناپذیرِ جهانشمول نه تنها اختیار را از انسان سلب میکند که جایی برای اختیار خدا نیز باقی نمیگذارد. انیشتن با اینکه فردی مذهبی بود و به وجود خداوند معتقد، خدایی را که قادر باشد در امور آفریدههای خود مداخله کند قبول نداشت. او معتقد بود علم نمیتواند اراده الهی را بپذیرد، ارادهای که رابطه علت-معلولی را نادیده بگیرد
آیا این باور انیشتن، منجر به اعتقاد به خدایی میشود که جهان را آفریده، البته به اعتقاد او به صورتی منظم و نیکو، و اکنون بیاراده نظارهگر آن است؟ آیا عالَم ساعتی است کوک شده که دیگر هیچ موجودی نمیتواند سرنوشت آنرا تغییر دهد؟ آیا اعتقاد به سنن الهی، یا همان قوانین حاکم بر عالَم، و اعمال اراده الهی از طریق این سنن جوابگوی این سوالات است؟
بحث "جبر" و "اختیار" از اولیهترین و در عین حال از مهمترین مباحث، هم در فلسفه و هم در کلام است. آیا آنچه ما انجام میدهیم از روی اختیار خودمان هست؟ آیا اینگونه نیست که ما تحت اثر ارادهای برتر و نظامی کلیتر، به شکلی غیر ارادی عمل میکنیم؟
یکی از زوایای جالب نگاه به این مسأله از زاویه دید علوم، به طور خاص علم فیزیک هست. مطابق روایتی از این علم، عالَم قوانینی دارد تخطی ناپذیر و از همین رو هر چه در این عالم رخ میدهد مطابق این قواعد است و جایی برای اختیار انسان باقی نمیماند. انیشتن به عنوان یکی از طرفداران این نظریه جمله مشهوری دارد بدین مضمون که انسانها در تفکرشان، احساسشان و عملشان آزاد نیستند، بلکه مقید به اسباب علیتی هستند مانند ستارگان در حرکتشان
این قواعدِتخطی ناپذیرِ جهانشمول نه تنها اختیار را از انسان سلب میکند که جایی برای اختیار خدا نیز باقی نمیگذارد. انیشتن با اینکه فردی مذهبی بود و به وجود خداوند معتقد، خدایی را که قادر باشد در امور آفریدههای خود مداخله کند قبول نداشت. او معتقد بود علم نمیتواند اراده الهی را بپذیرد، ارادهای که رابطه علت-معلولی را نادیده بگیرد
آیا این باور انیشتن، منجر به اعتقاد به خدایی میشود که جهان را آفریده، البته به اعتقاد او به صورتی منظم و نیکو، و اکنون بیاراده نظارهگر آن است؟ آیا عالَم ساعتی است کوک شده که دیگر هیچ موجودی نمیتواند سرنوشت آنرا تغییر دهد؟ آیا اعتقاد به سنن الهی، یا همان قوانین حاکم بر عالَم، و اعمال اراده الهی از طریق این سنن جوابگوی این سوالات است؟
Human beings in their thinking, feeling and acting are not free but are as causally bound as the stars in their motions
ارسال شده توسط: دکتر مسعود طالبیان
No comments:
Post a Comment