سعید طباطبایی
این روزها از کارنامه یک ساله و گاهی یک دهه گذشته ادبیات ایران، سخن زیاد گفته میشود و جالب آن است که بررسان این کارنامه، اغلب آن را مثبت ارزیابی نمیکنند. من قصد ندارم به این کارنامه بپردازم یا نکات مثبت و منفی آن را برشمارم که دیگران بسیار گفته و بسیار خواهند گفت. این کارنامه هر چه بوده و هرچه هست نه پربارتر میشود و نه کمبارتر. پس شاید بهتر است نگاهی به افق پیشرویمان بیندازیم و برای شنیدن بوی بهبود فکر چاره و پیشنهادهای تازه کنیم. اگر نیم نظری به همین کارنامه بیندازیم خواهیم دید که بیش از هر چیزی در آن سخن از عیبها و مشکلات و موانع و بحرانها بوده است. البته به دوستانی که ذرهبین به دست و منتقدانه و موشکافانه در پی علت بیماری فرضی و لاعلاج ادبیات ایران بودهاند باید خسته نباشید گفت زیرا نیمی از درمان، تشخیص بیماری است اما با این زیادهروی که در کشف بیماری شاهدیم به نظر میرسد که تشخیص، خود به بیماری ادبیات ما بدل شده است. ادبیاتی که جنونآمیز نویسندگان و منتقدان و تازهآمدگان و پیشکسوتان و مخاطبانش همه در پی کشف درهای بسته و خروج به هر نحوی از آن هستند
این روزها از کارنامه یک ساله و گاهی یک دهه گذشته ادبیات ایران، سخن زیاد گفته میشود و جالب آن است که بررسان این کارنامه، اغلب آن را مثبت ارزیابی نمیکنند. من قصد ندارم به این کارنامه بپردازم یا نکات مثبت و منفی آن را برشمارم که دیگران بسیار گفته و بسیار خواهند گفت. این کارنامه هر چه بوده و هرچه هست نه پربارتر میشود و نه کمبارتر. پس شاید بهتر است نگاهی به افق پیشرویمان بیندازیم و برای شنیدن بوی بهبود فکر چاره و پیشنهادهای تازه کنیم. اگر نیم نظری به همین کارنامه بیندازیم خواهیم دید که بیش از هر چیزی در آن سخن از عیبها و مشکلات و موانع و بحرانها بوده است. البته به دوستانی که ذرهبین به دست و منتقدانه و موشکافانه در پی علت بیماری فرضی و لاعلاج ادبیات ایران بودهاند باید خسته نباشید گفت زیرا نیمی از درمان، تشخیص بیماری است اما با این زیادهروی که در کشف بیماری شاهدیم به نظر میرسد که تشخیص، خود به بیماری ادبیات ما بدل شده است. ادبیاتی که جنونآمیز نویسندگان و منتقدان و تازهآمدگان و پیشکسوتان و مخاطبانش همه در پی کشف درهای بسته و خروج به هر نحوی از آن هستند
Read this article in full at valselit.com
No comments:
Post a Comment